×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

deltangi

zendegi

× deltangi
×

آدرس وبلاگ من

deltangiaseman.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/maralbest

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

درد تنهایی

خسته است دلم در اين لحظه ،گرفته است دلم ،همين دل در هم شکسته بي احساس تر از هميشه ام،غم آمده و به دلم نشسته غم آمده و اشکم را در آورده کسي نميداند من چه حالي دارم، کسي نميداند من چرا اينگونه پريشانم کجاست آن آغوشي که به آن پناه ببرم ، کجاست آن دستهايي که مرا نوازش کند ، اشکهايم را از گونه هايم پاک کند ، مرا از اين حال و هواي ابري و دلگرفته رها کند ، کجاست کسي که فرياد پر از غمم را بشنود و اين سکوت غم زده را با حرفهايش بشکند ، مرا آرام کند ، قلبم را با مهر و محبتهايش آشنا کند کسي که نميشنود حرفهاي مرا در اين لحظه ، حالا آن کسي که ميخواند حرفهايم را در اين لحظه نميبيند اشکهاي مرا ، حس نميکند درد اين دل تنهاي مرا نميتوانم قلبم را به کسي بسپارم ، بهتر است مثل اين لحظه ،از درد خويش بنالم قلبم را بسپارم به کسي که بشکند آن را ، يا به جاي آرامش آزار دهد اين قلب بي گناهم را نميگردم ديگر هيچ جاي دنيا به دنبال يک قلب باوفا نيست ، هيچ جا ، حتي اينجا ، يک دل با وفا نيست صداقت ، نيست آن کسي که عشق را درک کند و معني آن را بداند وقتي نيست دلي باوفا ، نيست ديگر کسي که آرام کند دل غمگينم را خسته ام ، باز هم مثل هميشه من هستم و قلب شکسته ام نوشته ام تا درک کني ، اي تو که مثل من ، همصدا با غمهاي مني نوشته ام تا نگردي دنبال وفا ، وفا نيست ديگر در اين دنيا نيست ديگر دلي که عاشق باشد ،نيست دلي ديگر که قدر عاشقي را بداند من که تمام دنيا را گشتم و نديدم ، اينک هم با قلبي شکسته مدتهاست که با تنهايي رفيقم ، هنوز هم به حال اين دل خويش ميگريم بي آنکه کسي ببيند اشکهايم را ،بي آنکه کسي بشنود درد دلهايم را بي آنکه کسي درک کند احساسات پاک من را ، بي آنکه کسي بيايد و دستهايم را بگيرد و مرا آرام کند ، کجاست آن قلبي که حال مرا از اين رو به آن رو کند! کجاست آن کسي که مرا باور کند�

سه شنبه 17 آبان 1390 - 3:06:36 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   12:41:22 AM

گفتمش دل ميخري ؟

پرسيد چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند.

خنده كرد و دل ز دستانم ربود تا به خود آمدم او رفته بود رد پايش روي دل جا مانده بود

مطالب نوشته شده قشنگه اميدوارم كه ضمير ان خودت نباشي

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 20 آبان 1390   8:25:44 PM


اینجازمین است،ساعت به وقت انسانیت خواب است.عجب موجود سخت جانیست دل ، هزاربارمیشکند،میسوزد،میمیردوبازهم می طپد

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 آبان 1390   11:57:40 PM

چه حرف بی ربطیست
که مرد گریه نمی کند!
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مرد باشی
تا بتوانی گریه کنی

آخرین مطالب


ره توشه


قسم


آرام نمیگیرد قلبم


مرگ


عشقم


کریسمس


دعا


درد تنهایی


بهترین ها


تنهایی من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

56711 بازدید

20 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

37 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements